رمان چشمهای سرگردان از فریده نجفی




ارغوان که پیانیست خوبی است یکباره با چند مشکل همزمان مواجه میشود ازدواج مجدد پدرش که بعد از مرگ مادر ارغوان رخ داده، تعطیلی کلاس پیانو و بسته شدن دانشگاه. او با راهنمایی یکی از هنرجویان به کلاس پیانوی اقای مقدم معرفی میشود و در انجا با مازیار اشنا میشود. مازیار عاشق ارغوان است و از هر راهی تلاش می کند تا به او نزدیک شود. ارغوان نیز سعی می کند با وجود مازیار مشکلاتش را فراموش کند. خانواده ارغوان از او می خواهند تا به این رابطه شکل رسمی بدهد ولی . .