دانلود رمان شرور سنگ دل
نام کتاب : رمان شرور سنگ دل
خلاصه رمان شرور سنگ دل:
رمان شرور سنگ دل رمان خارجی نوشته لیزا کلی پس از سری رمان های سه جلدی رمان راونل ها نوشته لیزا کلی پس میباشد که به درخواست شما کاربران به آرشیو رمان های حارجی تک سایت اضافه شد.
دوون راونل (Devon Ravenel )، جذاب ترین و شرور ترین مرد لندن، کنت نشینی را به ارث می برد. اما مقام قدرتمند جدیدی که در اجتماع بدست می آورد مسئولیت های ناخواسته ….. و تا حدود زیادی غافلگیری با خود به همراه دارد. بدهی ملک به همراه سه خواهر کنت قبلی که هنوز درون خانه زندگی می کردند به او تحمیل شده بود… به علاوه کتلین(Kathleen )، یا خانم ترنر، بیوه جوان، تیز هوش و با اراده ای که حریفی برای دارائی دوون محسوب می شد.در برخورد اراده ها…کتلین بهتر از هرکسی می دانست که به ظالم رذلی مثل دوون اعتماد نکند. اما نادیده گرفتن کشش آتشین میانشان غیر ممکن می نمود- و از اولین لحظاتی که دوون او را میان بازوانش گرفت، با خودش عهد بست تا برای بدست آوردن او هرچه در توان دارد بکارگیرد. به محض اینکه کتلین خودش را تحت تاثیر مهارت دوون در فریفتن زنان یافت، فقط یک سوال برایش باقی ماند:آیا می توانست از دلباختن به خطرناک ترین مردی که تا بحال شناخته بود اجتناب کند؟
دانلود رمان شرور سنگ دل با فرمت APK اندروید
قسمتی از متن رمان شرور سنگ دل:
” همچنین…. ما همچنان با هم دوست نیستیم. ”
نگاه دوون نگاه او را نگه داشت. ” پس، با هم دشمنیم؟ ”
کتلین نفس لرزانی کشید. ” بستگی داره. که…. با اسد می خواین چیکار کنید؟ ”
صورت دوون نرم شد. ” اون تا زمانی که آموزش ندیده توی املاک باقی می مونه. این تنها چیزیه که الان می تونم بهتون قولش رو بدم. ”
هرچند این دقیقاً جوابی نبود که کتلین می خواست بشنود، بهتر از این بود که اسد فوراً فروخته شود. اگر اسد آموزش می دید، شاید دوون حداقل کسی را پیدا می کرد که قدر چنین اسبی را بداند. ” پس، فکر می کنم… با هم دشمن نیستیم. ”
دوون با آستین های بالا زده و بدون هیچ کراواتی جلو او ایستاده بود. پاچه های شلوارش گلی بودند. موهایش نیاز به شانه داشت و اندکی علوفه میان آنها گیر کرده بود، اما با وجود وضعیت بهم ریخته اش، دوون حتی بیشتر از قبل خوشتیپ بنظر می رسید. کتلین با حالتی خجالتی و محتاط به او نزدیک شد و دوون در حینی که کتلین تکه کوچکی کاه را از میان موهایش بیرون می آورد، بسیار آرام سرجایش باقیماند. موهای آشفته و پریشان دوون، بخصوص آن دسته بهم ریخته سمت راستش تقریباً داشت کتلین را وسوسه می کرد که صافش کند.
سوال ناگهانی دوون کتلین را غافلگیر کرد. ” مدت زمان عزاداریتون چقدر طول می کشه؟ ”
کتلین دست پاچه پلک زد. ” برای یه بیوه؟ چهار دوره عزاداری وجود داره. ”
” چهار تا ؟ ”
” اولین دوره یک سال طول می کشه، دومین دوره شش ماه، سومین دوره سه ماه، و بعد بیشتر عزاداری ها تا پایان عمر شخص ادامه پیدا می کنه. ”
” و اگه زن بیوه بخواد که دوباره ازدواج کنه؟”
” اون بعد از یک سال و یک روز می تونه اینکارو بکنه، هرچند ازدواج دوباره با این سرعت عرف نیست، مگر اینکه اون زن بچه داشته باشه یا در آمدی نداشته باشه. ”
” عرف نیست اما ممنوع هم نیست؟ ”
” بله. چرا می پرسید؟ ”
دوون با بی خیالی شانه ای بالا انداخت. ” صرفاً کنجکاو بودم. مردها فقط شش ماه لازمه عزاداری کنن- شاید به این خاطر که ماها بیشتر از این مدت نمی تونیم دوام بیاریم. ”