رمان افسانه و حقیقت




یه دخترکه زخم زیادی از زندگی و خانوادش خورده برای همین به شدت از خانوادش دلخوره و تبدیل به یه دختر سرد ومغروروبی احساس شده...با خودش عهد بسته به هیچ وجه به کسی اعتماد نکنه و وابسته نشه.اما با یه تلنگر توی زنگیش همه چیز تغییر میکنهگرفتار عشقی میشه که نه باورش داره ونه میدونه که معشوقش از 8 سال پیش دلشو بهش باخته...
