رمان نجابت من نوشته ی د.غ

رمان-نجابت-من

 
نام کتابنام کتاب :رمان نجابت من
نام نویسنده نام نویسنده : د.غ
حجم حجم : 1.5MB
خلاصه داستانخلاصه داستان:
نجابت من داستان دختری به نام ریحانه است که برای حفاطت از پاکدامنی و دختر بودنش یک کار بزرگ انجام داد . ریحانه کاری انجام داد که بعد مجبور شد بالاترین عذاب رو براش تحمل کنید . همچنین داستان یک مرده یک مرد که از مردانگی هیچ بوی نبرده .

t_logoکانال تک سایت در تلگرام، اینجا کلیک کنیدt_logo

فرمت کتاب فرمت کتاب : PDF
Admin : دوستان عزیزی که قصد خوندن رمان نجابت من رو توی موبایلشون دارن میتونن با دانلود اپلیکیشن های پی دی اف خوان ، خیلی راحت از کتاب های فرمت پی دی اف استفاده کنند .
دریافت رمان نجابت من دانلود رمان نجابت من با فرمت PDF
بخشی از متن رمان نجابت من:
توی تختم دراز کشیدم ودارم روی دیوار متنی که دیروز تویه کتا ب خوندم رو میکشم ..
انسان های بزرگ در باره عقاید سخن می گویند
انسان های متوسط در باره وقایع سخن می گویند
انسان های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند
انسان های بزرگ درد دیگران را دارند
انسان های متوسط درد خودشان را دارند
انسان های کوچک بی دردند
انسان های بزرگ عظمت دیگران را می بینند
انسان های متوسط به دنبال عظمت خود هستند
انسان های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند
انسان های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند
انسان های متوسط به دنبال کسب دانش هستند
انسان های کوچک به دنبال کسب سواد هستند
انسان های بزرگ به دنبال طرح پرسش های بی پاسخ هستند
از بیرون صدای جیغ میاد مثل اینکه همسایه هام با رییس دعواشون شده
این اتفاقات کار هرروزه ی خونه ی منه
اره خونه ی من همون زندانه
زندانی که حتی نمی دونم برای ورود بهش چه خطایی کردند
خدایا مگه خودت نگفته که حفط نجابت مهمه من فقط همین کاررو کردم چرا باید بخاطرش چنین تاوانی بدم
خدایاریحانه چه گناهی به درگاهت مرتکب شده که باید اینطوری عذاب بکشه خدایا خودت کمکم کن
همه چی ازروزی شروع شد که من تازه ۱ماه تویه شرکت مشغول بکار بودم توی رشته ی مورد علاقم یعنی تشکیل دکوراسیون داخلی من از بچگی عاشق دوتاکاربودم یکی بازیگری ویکی هم تزیین دکوراسیون وقتی دبیرستانی بودم خیلی دوس داشتم برم دبیرستان سوره و از اونجا به طور اکادمیک بازیگری رو دنبال کنم اما نشد.یعنی خانوادم اجازه ندادند.هه خنده داره کدوم خانواده .من هیچ ارزشی توی اون خونه نداشتم .همه ی زندگی خانواده ی من خواهرم رومینا بود .پدرم که کلا هیچ بودونبودم براش مهم نبود .مادرم اما حس دوگانه ای داشت .بین من و رومینا فرق نمی ذاشت .یعنی سعی میکرد که فرق نذاره .
منبع