رمان تازیانه و عشق نوشته ی شیوا_SH
نام کتاب :رمان تازیانه و عشقنام نویسنده : شیوا_SH
حجم : 4MB
خلاصه داستان:
شهاب و فرگل مدت هاست که عاشق هم هستن ولی برادر فرگل به ازدواج اونها رضایت نمیده ؛ بعد از این که تلاش اونها برای راضی کردن برادر فرگل بی نتیجه میمونه ، آنها تصمیم میگیرن که مخفیانه ازدواج کنند و فرار می کنن ؛ برادر فرگل وقتی موضوع رو میفهمه ، خواهر شهاب رو میدزده و شروع به اذیت و آزار اون میکنه
تا اینکه ……
کانال تک سایت در تلگرام، اینجا کلیک کنید
فرمت کتاب : PDFAdmin : دوستان عزیزی که قصد خوندن رمان تازیانه و عشق رو توی موبایلشون دارن میتونن با دانلود اپلیکیشن های پی دی اف خوان ، خیلی راحت از کتاب های فرمت پی دی اف استفاده کنند .
دانلود رمان تازیانه و عشق با فرمت PDF
بخشی از متن رمان تازیانه و عشق:
امروز قرار بود برای بار دوم با برادرم شهاب ، به خواستگاری فرگل بریم
بار اول که رفتیم برادرش با دادو دعوا بیرون مون کرد ، ببینیم امروز چه کارمون میکنه !
مانتوی بنفش پررنگ همراه با شلوار جذب بنفش کم رنگ با شالی به رنگ شلوارم پوشیدم ، موهامو بالا بسته بودم و کامل داخل شالم پوشونده بودمشون
رفتم جلوی آینه کمی ریمل زدم و یه کمم برق لب.
پوست صورتم سفیده و برق میزنه ، به خاطر همین یه کم آرایشم خیلی خودشو رو صورتم نشون میده
اهل آرایش نیستم ، امروزم چون قراره برای شهاب ریم خواستگاری یه کم ناپرهیزی کردم .
شالمو درست کردم و به خودم در آینه نگاه کردم :
صورت سفید ، چشمای کشیده ی سبز پررنگ ، نه خیلی درشت و نه خیلی ریز با یکم رگه های آبی ، مژه های مشکی بلند ، ابروی کشیده و شمشیری مشکی ، بینی سربالا که هرکس بار اول منو مبینه فکر میکنه عمل کردم ، با لبهای گوشتی صورتی .
رو هم رفته قشنگم ! خیلی هم خودشیفته هستم با این تعریفات !
بدنمم سفیده ، خیلی از دخترهای برنزه خوشم میاد ، دلم میخواد یه سری برم شمال و حسابی برنز کنم ، دوستام که بهم میگن ، رنگ پوست برنزه به چشمام خیلی میاد ،حالا یه بار امتحانش میکنم .
اندامم ظریفه و لاغرم ، قدم متوسطه ، 165 وزنم هم 50 کیلو هست
گفتم که روی هم رفته بد نیستم ! سنمم با این نباید گفت میگم : 23 سالمه
منبع