رمان گناهکار از فرشته27

نام کتاب : رمان گناهکار


خلاصه رمان گناهکار:

آرشام ،مرد تندخو و مغروری است که در پی انتقامی ۱۰ ساله تلاش می کند تا افراد خاصی را که ریشه از اتفاقات شوم گذشته دارند، در دام خود بیاندازد.
او با انگیزه ای خاص قصد نزدیکی به آن ها را دارد.
در مسیری که قدم گذاشته پای دختری سرزنده و شاد که وجودش غرق در آرامش است به زندگی سرد و تاریک آرشام باز می شود.
#دلارام ی که تمامی معادلات او را برهم می زند……..
و این آغاز ماجراست…. رمان بدون سانسور

دوستان عزیز رمان گناهکار به چاپ رسیده و دانلود رایگان این رمان از تموم وب سایت ها حذف شده ، جهت تهیه به کتاب فروشی های معتبر مراجعه کنید

خلاصه: آرشام عضو باند خلاف‌کاری است که یکی از فعالیت‌های آنها، جا به‌جایی مواد مخدر است و دلارام، مستخدم خانه مرد میان‌سالی است که گاهی به پیشنهاد صاحب کارش، در مهمانی‌ها شرکت می‌کند. آشنایی مختصر قبلی آرشام و دلارام در برخوردی کوچک از یکی از این مهمانی‌ها جنبه رسمی‌تر یافته و در ادامه دست سرنوشت این دو را در مسیر زندگی هم قرار می‌دهد.

 

کلیت اثر: «رمان گناهکار» اولین اثر چاپی فرشته تات شهدوست است که در نیمه اول سال ۱۳۹۵ از نشر آراسپ به بازار عرضه شد. «رمان گناهکار» به عنوان اولین قصه چاپی تات شهدوست، کتابی‌ست که به اثرگذاری اتفاقات کودکی و نوجوانی در سرنوشت انسان می‌پردازد. نویسنده با پرداختی ضعیف، پیرامون این مسئله تلاش کرده است تا اتفاقات زندگی اشخاص را ریشه‌یابی کرده و آن را به اتفاقات گذشته افراد پیوند بزند. اگرچه این اتفاق در این اثر به شکل مطلوبی پرداخته نشده است.

 

طرح جلد و عنوان: می‌توان گفت عنوان کتاب، با محتوای آن همخوانی داشته و هماهنگ است. معرفی که آرشام در ابتدای قصه از خود داشته، حسی است که در پایان اثر به نویسنده نیز دست می‌دهد؛ گناهکاری که البته مجازاتی هم نداشت.

اما در مورد طرح جلد، باید گفت تصویر هفت‌تیر در کنار آتش، با جنگ و گریزها و خشونت موجود در قصه هماهنگ بوده است.

 

شروع قصه: شروع قصه، نقطه پرتاب مناسبی به نظر نمی‌رسد. دختری همراه آرشام به سمت ناکجاآبادی در حرکت است. دختر ناشناس مدام کنجکاوانه سوال می‌کند و در نهایت آرشام وی را در نقطه‌ای، خارج از محدوده شهر پیاده کرده و باز می‌گردد. البته در مسیر قصه، متوجه می‌شویم که این رفتار آرشام(تنها گذاشتن‌های این‌گونه)، ناشی از عقده‌گشایی است.پ

 

روند قصه: قصه در ابتدا، روز به‌روز پیش رفته و حتی به بیان ریز جزئیات غیرضروری می‌پردازد. مسئله‌ای که در نهایت به تطویل کار و حجم کاذب اثر منتهی می‌شود. اما در میانه داستان ما شاهد پرشی پنج ساله هستیم که به شدت ساختار قصه را تحت تأثیر قرار داده و مخاطب را از اوج به زیر می‌آورد. ارتباط مجدد با شخصیت‌ها و اتفاقاتی که در فضاهای جدید رخ می‌دهد، برای مخاطب سخت شده و قدرت باورپذیری اثر و همذات‌پنداری قصه را به نوسان می‌اندازد.

قصه‌سرایی هنری است که بسیاری از نویسندگان ما از آن بهره‌مند هستند اما هر قصه نیازمند هدف و دلیلی برای نگارش است. متأسفانه مخاطب در مسیر این قصه، متوجه هدف نویسنده از نگارش اثر نشده و صرفاً با اتفاقاتی مواجه است که یکی پس از دیگری پیش آمده و بعضاً با چینش فضاهایی رو به‌رو است که هویت و ذات یک جامعه، انسان و یک زن را نشانه می‌گیرد.

زن و مرد قصه، هر دو به گونه‌ای در کودکی آسیب دیده و عوارض ناشی از این آسیب در بزرگ‌سالی آنها نمود یافته است. اگرچه این تحولات در شخصیت آرشام بیشتر دیده شده و او به سمت ناهنجاری‌ها و ضدهنجارهای بیشتری حرکت می‌کند.

مسئله دیگر اینکه، تعدد صحنه‌های اروتیک در اثر، در بسیاری مواقع به نظر غیرضروری بوده و متأسفانه تنها دلیلی که می‌شد برای آن یافت، جذب مخاطب در رده سنی نوجوانان بوده است.

 

نثر و روایت: رمان گناهکار از نثر یک‌دست و روایتی مشخص بهره‌ نمی‌گیرد. مسئله‌ای که متأسفانه در بسیاری از آثار روز نیز شاهد آن هستیم. این نثر ناهماهنگ بسیار برای مخاطب خستگی‌آور و گیج‌کننده است. گاه شاهد «من راوی» از زبان آرشام و دلارام هستیم و گاه حتی با راوی سومی روبرو هستیم که گویی ما را در فضای نمایشنامه و سناریونویسی می‌برد. فضای روایت یک رمان با نمایشنامه متفاوت است و حتی زمان فعل‌ها نیز در هریک از این دو ژانر، دچار دگرگونی است. ضمن اینکه به نظر می‌رسد این تغییر مسیر روایت به «سوم شخص»، باید دلیل محکم و قانع‌کننده‌ای داشته باشد که متأسفانه در این اثر، چنین به نظر نمی‌رسد. صرف قلب بیمار آرشام و تصادف دلارام نمی‌تواند دلیلی برای تغییر روایت به این شکل باشد؛ برای گریز از چنین حفره‌ای در مسیر روایت راه‌های بسیار دیگری همچون فلش بک وجود داشت که می‌توانست قصه را با همان روایت و زبان و نثر یک‌دست نجات دهد؛ اما چنین نشده است و این مسئله نیز به اثر آسیب رسانده است.

همچنین قصه، با فضایی شبیه به خاطره نویسی پیش می‌رود. مخاطب انتظار خواندن دفتر خاطرات را در یک رمان نداشته و کسانی که حتی از این سبک در میان قصه‌های خود استفاده کرده‌اند، از به‌ کارگیری تکنیک‌ها و قواعد نوشتاری قصه، غافل نشده و در مسیر خاطره‌ خوانی شخصیت‌های قصه نیز، این ریزه‌کاری‌ها را به کار برده‌اند. اما در این اثر، کمتر شاهد ظهور تکنیک‌های نوشتاری بوده‌ایم و نویسنده صرفاً به روایت پرداخته بی‌آنکه برایش تخیل، زبان و روایت یک‌دست، فضاسازی، شخصیت‌پردازی، تلفیق فضا و اتفاقات، باورپذیری، منطق و… مسئله باشد.

منظور از خاطره‌نویسی صرفاً روایت به زبان محاوره نیست؛ که این خود نیز سبکی است و نمی‌توان بر راویان چنین نثری خرده گرفت؛ اما فقدان تکنیک‌های قصه‌نویسی در محاوره نویسی، آن را به خاطره‌نویسی تبدیل کرده و مانعی جدی در ارتباط مخاطب با اثر ایجاد می‌کند.

در این میان، نثری که به شدت محاوره بوده، در پاره‌هایی، دچار تحول شده و به زبان ادبی بازگشته و مخاطب را با فخر کلام روبه‌رو می‌کند. شوک ناشی از این مسئله، مخاطب را گیج کرده و رشته اصلی قصه را از دست او خارج می‌کند.

 

سوژه: همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، رمان گناهکار در مورد دلارامی است که کسی را نداشته و خدمت‌کار مرد خلاف‌کاری است که به واسطه شغلش، گاهی در مهمانی‌های مرد صاحب‌خانه نیز حضور دارد. در مسیر قصه متوجه می‌شویم آرشام، پسری که در کودکی شاهد خیانت‌های مادر بوده، تصمیم به انتقام از مردانی می‌گیرد که با مادرش بوده‌اند. سوژه در مسیری قابل پیش‌بینی حرکت کرده و می‌توان تصور کرد نتیجه هر چالش در هر سکانس چه خواهد شد و در نهایت به کجا خواهیم رسید. این مسئله اگرچه کلیشه‌ای است اما گاهی در کنار یک تعلیق مناسب، برای مخاطب قابل قبول است؛ اما کشش و تعلیق نامناسب اثر، این مسئله را تحت تاثیر قرار می‌دهد. خیانت‌های پی‌درپی از سوی زنان و مردان همسردار و ناکام ماندن‌های دختران چنین خانواده‌هایی، فضایی را خلق کرده که علاوه بر نزدیک شدن به تم سریال‌های ترکی، منجر به تکدرخاطر مخاطب شده و به نظر می‌رسد، فرهنگ‌سازی معکوسی را نیز به همراه دارد. به نظر نمی‌رسد این تطهیرسازی معکوس با تکرار چنین فضاهایی در یک اثر، عواقب مثبتی در یک کتاب داشته باشد. اگرچه در پایان قصه شاهد به خوشی ختم شدن تمام این اتفاقات هستیم، مسئله‌ای که بدون شک کمتر در دنیای واقعی اتفاق خواهد افتاد.

شایانی که چشمش به دنبال مادر دلارام بوده، پدر دلارام را معتاد می‌کند تا به این وسیله به مادر دلارام برسد، اگرچه موفق نشده و پس از آن چشم طمع به سوی دلارام می‌گشاید. آرشامی که شاهد خیانت‌های مکرر مادر و در نهایت ابتلای وی به ایدز بوده، سرریز عقده‌های وسیعی است که دختران مردان خائن را به منجلاب کثافت خود می‌کشد، و زمانی که این دختران عاشق سینه چاک وی شدند، آنها را مانند دستمالی دور می‌اندازد. در مسیر قصه، شایان مکرراً به آرشام توصیه می‌کند که از جوانی و شادابی‌ات استفاده کن و از زندگی لذت ببر و … قصه سراسر لذت‌های پست دنیوی است که علاوه بر ذات زن، هویت انسان را هم زیر سوال می‌برد.

شخصیت پردازی: به نظر نمی‌رسد شخصیت‌پردازی صرفاً در پرداخت و توصیف اندام و چهره افراد منحصر شود. آرشام مردی با چشمان سرد و پرغرور که همه را با همین چشمان مسخ خود کرده و اندام زیبای او، همه دختران را محو خواستنش کرده است؛ همه هشت دختری که آرشام به جهت انتقام با آنها وارد رابطه می‌شود و نیز دلارام و دختر دیگری، هلاک این شخصیت سرد و ناهنجار وی هستند. شخصیتی که در طول مسیر قصه، رفتارهای غیرقابل توجیه داشته و از خودراضی بودنش را نشان می‌دهد. دختران قصه خود را برای گوشه چشمی از این مرد، تا کجا، ذلیل می‌کنند

و دلارام، گربه وحشی و یا همان دختر گستاخ چشم خاکستری و هوس‌انگیز، همه مردان قصه را به دنبال خود کشانده و همه چشم طمع به او داشته و در تلاشند تا کامی از او بگیرند.

شخصیت‌پردازی در یک اثر، هویت دادن به بازیگران قصه است. با یک شخصیت پردازی مناسب، می‌توان همذات‌پنداری و باورپذیری قصه را افزایش داد و مخاطب را با خود همراه کرد؛ نه اینکه ما در توصیف چهره شخصیت‌ها و نوع پوشش آنها محدود شویم، هویت، تنها صورت و لباس نیست، مجموعه‌ای از رفتارها و جهانی‌بینی است که می‌تواند رفتارها و سکنان او را توجیه کرده و مسیر زندگی و سرنوشت او را رقم بزند.

متأسفانه به قدری در این اثر صحنه‌های اروتیک دیده می‌شود که در سرچی اینترنتی پیرامون آن، به دیدگاهی می‌رسیم که عنوان کرده در هر بار مطالعه این اثر، دلش رابطه خواسته و تمایلات جنسی او بیدار می‌شود. این حقیقت نهفته در پس هر صحنه اروتیکی است که نویسندگان پردازنده چنین صحنه‌هایی باید به آن توجه و دقت داشته باشند. هدف این است؟

 

فضاسازی: فضاسازی در توصیف محیط محدود شده است. کمتر شاهد تلفیق حسی بین اتفاقات، شخصیت‌ها و فضا هستیم. برای مثال شرکت آرشام، کمتر مورد پرداخت قرار گرفته، در مورد بیابان و کارگاه مواد مخدر نیز توصیف محلی خوب رخ داده، اما فضاسازی در مورد اتاق‌های خواب و توصیف این فضا، بسیار دست و دلبازانه رخ داده و نویسنده کمتر در این مورد خست به خرج داده است.آمورش رمان نویسی

در یک جمع‌بندی کلی نمی‌توان گفت که فضاسازی قصه، نمره قبولی بگیرد. با توجه به سبک محاوره‌نویسی در چنین آثاری که منجر به خاطره نویسی شده، ضرورت فضاسازی بیشتر دیده می‌شود که متأسفانه نویسنده نتوانسته از پس این مهم برآید.

 

باورپذیری: شاید اتفاقات رمان گناهکار برای رنج بزرگ‌سال باورپذیر نباشد، اما قشر خیال‌پرداز نوجوان بسیار از این دست رمان‌های اروتیک استقبال می‌کند. کسی که سرد و گرم روزگار را چشیده و با حقایق زندگی روبه‌رو شده، چنین اتفاقاتی را حتی با چاشنی تخیل نخواهد پذیرفت. آرشام، پسر خلاف‌کاری است که سه نفر را کشته و با کمک به پلیس و حذف مدارکی که بر علیه‌ش وجود دارد، بدون هیچ مجازاتی به زندگی خود در کنار دلارام ادامه می‌دهد. مردی که گرفتار باند مواد مخدر بوده و زندگی‌های بسیاری را نابود کرده، بدون هیچ عذاب وجدان و مشکلی این زندگی به خوشی ادامه می‌یابد. حقیقتی که حتی تصورش هم دشوار است. مردی که بعد از پنج سال گم‌شدن بازمی‌گردد و زمانی که دلارام او را می‌بیند منکر شخصیت خود شده و در حرکتی بسیار عجیب، حتی اطرافیان نیز تصدیق می‌کنند که او تنها شبیه آرشام بوده و خود او نیست. چنین مسئله‌ای نه تنها باورپذیر نیست بلکه بعضاً شعور مخاطب را نیز نشانه می‌رود.

 

رمان گناهکار مخصوص موبایل

منطق: این منطقی است که یک قاتل، بدون هیچ دردسری و تنها به بهانه همکاری با پلیس، بدون اینکه مدرکی از خود به جا بگذارد و اسیر پلیس شود، از مجازات محروم شده و به زندگی شاد و خوش خود ادامه دهد؟ مردی که دستش آلوده مواد مخدر شده و زندگی‌های بسیاری را نابود کرده است؟ می‌توان به راحتی از همه اینها گذشت؟ منطق دلارام در پذیرش چنین مردی چیست؟ کشیده‌هایی که آرشام توی گوش دلارام می‌خواباند، چه بهانه‌ای دارد؟ آرشام در پایان قصه، اعتراف می‌کند یک بار که حالت عادی نداشته نزدیک بوده که با زن پدرش بخوابد و چنین اتفاقی نیفتاده است. کدام منطق چنین مسئله‌ای را می‌پذیرد؟ بله، حقایق تلخی زیر پوست جامعه ما اتفاق می‌افتد، اما کدام قسمت این قصه نزدیک به حقیقت بوده که اینجا خوشی‌های قبل و بعد را به این فاجعه پیوند بزنیم که بگوییم و تطهیر کنیم که اگر چنین هم شد، اشکالی ندارد و زندگی جاری است؟ در مقابل چنین اعترافی، واکنش دلارام نیز تنها دو هفته قهر و سرسنگین شدن با آرشام است؛ همین! هی وای بر زندگی که چنین پایه متزلزلی داشته باشد و بر روی چنین ویرانه‌ای ستون زد؛ هی وای!  منطق دلارام در پذیرش مردی قاتل و حامل مواد مخدر که از هم‌خوابگی با همسر پدرش هم نمی‌گذرد چه می‌تواند باشد؟ چنین کورمنطقی‌هایی بسیار در کتاب و میان شخصیت‌های متفاوت قصه اتفاق می‌افتد. شایان، رئیس تشکیلات، برای به دست آوردن دلارام دست به هر کاری می‌زند و رقیب عشقی دلارام، برای رهایی از دست دلارام، او را از روی کشتی به دریا پرت می‌کند. هرچند آرشام، بتمن شده و توی تاریکی شب، در سواحل کیش، خود را به آب زده و معشوقش را نجات می‌دهد. قصه سرشار از اتفاقات غیرقابل باور و بی‌منطقی است.

ضمن اینکه خانواده در این اثر مفهوم و جایگاهی ندارد و دختر و پسر قصه بدون هیچ وابستگی به خانواده و منسوبان خود، تنها قصه را پیش می‌برند. مسئله‌ای که در حقیقت امکان آن بسیار دور و بعید است.

خواندن رمان گناهکار

پایان بندی: قصه با به دنیا آمدن آرام، دختر این زوج خوشبخت، با پایان می‌رسد. شخصیت‌های بد، به جز آرشام به سزای کارشان می‌رسند، مجردها ازدواج می‌کنند و همه چیز به خوشی تمام می‌شود. عوارض و عقده‌های آرشام نیز پس از چند سال تمام شده و آنها در زندگی زناشویی به مشکل خاصی برنمی‌خورند. البته دیگر از آن آغوش غرور و نگاه سرد ذوب‌کننده و جذب دختران رنگ و وارنگ خبری نیست. سوال اینجاست کدام دختر حاضر است احساسات خود را با مردی که زندگی و احساس هشت دختر را به بازی گرفته تقسیم کرده و با او یکی شود؟ مردی که گاهی از حالت‌های طبیعی خارج شده و سه قتل انجام داده است.رمان گناهکار به جای احساسات، غرایز انسانی را نشانه رفته و با تحریک این غرایز، قصه پیش می‌رود. ش..هوت بیش از عشق دیده شده و هو..س به جای عشق معرفی می‌‌شود.

جمع‌بندی: هیهات از قلمی که برای جذب مخاطب به هرچه تن دهد. شاید حضور و گسترش رمان‌های نتی، فضا را برای چنین لغزش‌های قلمی هموار کرده باشد، اما نباید از خاطر برد، چاقویی که می‌تواند یار آشپز در آشپزخانه باشد، می‌تواند آلت قتاله نیز به شمار برود.رمان گناهکار، بیش از آنکه حاوی پیام عشق باشد، لبریز از صحنه‌ها و فضاهای اروتیکی است که غرایز خفته انسانی را بیدار کرده و احتمال گناه را افزایش می‌دهد. کاش دقت و تأمل بیشتری در نگارش و نشر چنین آثاری رخ دهد و ما کمتر شاهد چنین لغزش‌‌های قلم باشیم. قلم حرمت دارد و خداوند به نام آن در قرآن سوگند یاد کرده است. حرمت آن را پاس داریم.

پیشنهاد میکنم مقاله های زیر رو حتما مطالعه کنید:



نویسندگان نقد: جین ایر/ آن شرلی


رمان گناهکارpdf



رمان گناهکار اندروید apk