رمان عاشقانه نوازش عشق




کانال تک سایت در تلگرام، اینجا کلیک کنید

قسمتی از متن رمان:
خیلی زود امتحاناتم تموم شد تو این مدت کل کل نمکیردم تا امتحاناتم تموم شه البته م دختر ارومی بودم جون عمت .هوس کرد م برم کافی یپانو از دانشگاه سوار ماشینم شدم و رفتم رسیدم رفتم بالا انگار بچه ها رفته بودن بالا رفتم با یه سلام بلند همه برگشتن طرفم همه ی دخترا رو بغل کردمو جواب سلام همه رو دادم اصلا به ساعت توجه نکرده بودم یه دفعه با ساعت دستم نگاه کردم ساعت 12 شب بود چشام چارتا شد سریع از بچه ها خداحافظی کردمو رفتم بیرون تا رسیدم ساعت 1 شب شد من چرا جدا اینهمه و همش دیر میرسم؟واس خودمم سواله اروم رفتم خداروشکر برقا خاموشه حتماخوابیده اروم اروم راه میرفتم که صداش میخکوبم کرد