رمان دنیای دنیا از دنیا غنوی


 
:نام کتاب:دنیای دنیا
:نویسنده:دنیا غنوی
:حجم کتاب:1.55 مگابایت پی دی اف و 952کیلو بایت اندروید و 838کیلوبایت جاواو 271کیلو بایت epub
:خلاصه ی داستان:
داستان در مورد دختری به اسم دنیارو نشان میده
دنیا یک دختر پولدار وفوق العاده تیزهوشه که قصد سفر به استرالیا را دارد
شرطی که پدر دنیا برای رفتن او به خارج از کشور می گزارد داستان های عشقی ای که در زندگی اطرافیان او رخ میدهد که مسیر زندگی دنیا راشکل میدهد

:فرمت کتاب:pdf,java,apk,epub

:دانلود رمان دنیای دنیا از دنیا غنوی با فرمت پی دی اف

:دانلود رمان دنیای دنیا از دنیا غنوی با فرمت اندروید

:دانلود رمان دنیای دنیا از دنیا غنوی با فرمت جاوا

:دانلود رمان دنیای دنیا از دنیا غنوی با فرمت epub

قسمتی از متن رمان:

امروزتولد15سالگی منه خیلی خوشحالم نمیدونم بابام کادوتولد واسم چی گرفته ولی خیلی کنجکاوم.خب من خودم رومعرفی نکردم من دنیام 15سالمه سال سوم رشته من تجربیه البته بگم که برای این که تجربی برم خانوادم رو کشتم چون من دوست داشتم معمار شم حیف که نتونستم ریاضی برم .
من تک فرزندم اما یه دختردایی دارم که خیلی دوسش دارم اسمش سمیراست حالا باهم اشنامیشید.
-دنیا بدو مهمونی شروع شد کجاموندی تو؟
خب اینم از سمیرا
-اومدم عزیزم
خب من الان خیلی خوشحالم چون قراربرای اولین بارپسرعموم اشکان رو ببینم .اخه اون استرالیا زندگی میکنه
.
سلام بابایی
-سلام عزیزکم
.
-مامی کجاست؟
-الان میاد
سلام مامی جونم
-تو کجامونده بودی تا حالا ؟چرا دیرکردی؟
-وای اسیه جون قربونت برم غصه نخور پوستت جوش میزنه
.
-از دست تو برو کادو هاتو باز کن ببین خوشت میاد یانه؟
-ای به چشم اسیه جون
.
اینقدر زبون نریز
.
-اونم به چشم
خب شب تولد من هم تموم شد ددی خوشگلم برام یه لپ تاپ گرفته ومامی هم یه پیرهن مجلسی دکلته یاسی که من عاشقش شدم علاوه براین چند تا گردنبند وبلوز وعروسک هم ازدیگران گرفتم اما این سمیرا هنوز کادوش رونداده ومیخواد فردا بده .اهان تا یادم نرفته بگم که اشکان رو دیدم وای که چقدر خوشگل بود من که عاشقش شدم.
راستی خانواده ی عموم هم یدونه گردنبند زمرد به من دادند وای که خیلی ناز بود
.
-دنیا
-هوم
-یه سوال
-سمیرا جان نصف شبی چه حالی داریا بپرس
-به نظرت اشکان چه طوربود؟
-ای خاک برسرت کنم من
-اخه چرا؟
-اخه اجی جون اون 23سال سن داره توی 14ساله رو میخواد چی کار؟
-حالا نیست خودت خیلی بزرگتری همش15سالته
اما من سوم دبیرستانم وتو سوم راهنمایی
-خب من چی کنم تو2سال زودتر مدرسه رفتی؟
-این الان چه ربطی داشت؟
همینطوری گفتم بابا
بیابخوابیم
-وا تو یعنی هیچ کاری نمی کنی امشب
-خستم
من بعد از عمری از بابام اجازه گرفتم شب اینجا بمونم اونوقت تو میگی خستم
سمیرا جون هرکی دوست داری فقط بخواب خستم