رمان عشق رئیس جمهور

eshghe-raeis-jomhour

نام کتابنام کتاب : رمان عشق رئیس جمهور
نام نویسنده نام نویسنده : پاتریک اندرسون
حجم حجم :3MG(تعداد صفحات:250)
خلاصه داستانخلاصه داستان:
این رمان شمارا با داستان های سیاسی اشنا میکند . از جمله : وقایعی و حوادث که در گذشته وقوع پیوسته و عوامل این حوادث  ذکر شده است . ..این رمان شمارا در کنار داستان جالب و هیجان انگیز ، شمارا با حوادثی واقعی آشنا خواهد کرد،رمان عشق رئیس جمهور را از دست ندهید .

t_logoکانال تک سایت در تلگرام، اینجا کلیک کنیدt_logo

فرمت کتاب فرمت کتاب : PDF

دریافت کتابدریافت  کتاب فرمت PDF

قسمتی از متن رمان:
مورفی گفت « بعید نیست ... تحریکاتی بین جمعیت می شود و شایع کرده اند که شما ممکن است از نیروی نظامی برای متفرق کردن آنها استفاده کنید... »
ویتمور با ناراحتی گفت « اد ... من هر چه می توانستم برای آنکه آنها آزادانه حرفشان را بزنند کردم، فقط به شام دعوتشان نکرده ام ... آنها چه توقعی دارند؟ » ویتمور سپس از جای خود برخاست و گفت « هر چه باداباد ....رمان عشق رئیس جمهور
********
مورفی در تائید نظر خود سماجت بی سابقه ای نشان داد و گفت « هیچ راهی ندارد. شما باید بین کاخ سفید و دونا یکی را انتخاب کنید ... شما نمی توانید هر دو را با هم داشته باشید. »
ویتمور به چشم مشاور خود خیره شد و گفت « لعنت بر تو ... مگر تو فکر می کنی همیشه حق با توست؟ »..رمان عشق رئیس جمهور
********
آنها از اتاق خارج شدند. کراویتز سیگاری روشن کرد و سیگاری هم به خانم تعارف کرد، ولی او آن را نپذیرفت. کراویتز دوباره سوال کرد آیا اطلاعات بیشتری درباره ی صاحب این خانه دارید؟
زن همسایه جواب داد « روت کالدول خانم آقای هاریسون کالدول بود. آقای کالدول بانکدار بود و وقتی مرد روت به شهر « فونیکس » نقل مکان کرد تا در آنجا با دخترش زندگی کند...رمان عشق رئیس جمهور
********
پیرمرد گفت « بلی ... با معیارهای واشنگتن من در واقع مرده ام ... در واقع وقتی که مک کارتی مرا متهم کرد و شانس تجدید انتخاب را از دست دادم از نظر سیاسی مردم ... در واشنگتن هیچکس مرده تر از یک سناتور سابق نیست ... من مدتی در پایتخت ماندم و فکر کردم شاید بتوانم بدون عنوان سناتوری همشهری مفیدی باشم و کم کم متوجه شدم خیلی ها مرا به چشم یک جذامی نگاه می کنند ..رمان عشق رئیس جمهور
********
ـ خوب ... اولین چیزی که باید در مورد این مطلب بدانید این است که همه ی سیاستمدارها از هر حزب و دسته ای که باشند از یک قماشند و یک وجه مشترک دارند: همه ی آنها می خواهند سر شما را ببرند و تنها فرقی که با هم دارند روش های متفاوتی است که برای بریدن سر شما در پیش می گیرند. بطور مثال اگر روزولت می خواست سر شما را ببرد آنقدر چرب زبانی می کرد و از مناظر زیبای اطراف می گفت که شما هوس می کردید دم پنجره بروید و نگاهی به بیرون بیاندازید..رمان عشق رئیس جمهور
********
ویتمور حرف قبلی خود را تکرار کرد و افزود « در نطق امشب من قسمتی از نطقی را که در دانشگاه پرینستون ایراد کردم و در آن راجع به همبستگی انسان ها و لزوم کمک به نیازمندان مطالبی گفته بودم بگنجانید. »
مورفی گفت « ولی می دانید که مهمانان امشب همه از ثروتمندان و گربه های چاق و چله هستند. »..رمان عشق رئیس جمهور
********
گابریل از اینکه مطلوب خود را نیافته عصبانی شد و کلمه ی رکیکی بر زبان راند. با وجود این نمی توانست از آنچه یافته صرف نظر کند به خصوص آنکه برای دوستش نورتون از آنچه خود او به دنبالش بود بیشتر اهمیت داشت. آن را در کیف خود گذاشت، کشو را بست و دنبال گاو صندوقی که احتمالاً در جایی مخفی شده بود به وارسی دیوار اتاق پرداخت. ..رمان عشق رئیس جمهور
"دوستان توجه کنید متون قسمتی از متن رمان به صورت کاملا اتفاقی از رمان انتخاب میشود و متون منتخب نویسنده رمان نیست"