رمان اسطوره نوشته ی دیوید گمل

fievqmau

نام کتابنام کتاب :رمان اسطوره
نام نویسنده نام نویسنده : دیوید گمل
حجم حجم : 12MB
خلاصه داستانخلاصه داستان:
"دراس" بزرگترین مرد دوران خود، ماشین کشتار و جنگجوست. او قاره ها را زیر پا میگذارد تا مهاجمینی را پیدا کند که همسرش را به اسارت گرفته اند. دراس نمونه ی مردی است که هیچ وقت تسلیم نشده است حتی موقعی که امیدی به زندگی وجود نداشته و حتی زمانی که مرگ جلوی رویش قرار داشته است. او کسی است که به دیگران نشان داد چیزی به اسم شکست حتمی وجود ندارد. او اینک در دروس دلنوچ در رویارویی با اولریک، ارباب قبایل نادیر، قرار گرفته است. این داستان تخیلی از زاویه ی دید سوم شخص بازگو گردیده است.

t_logoکانال تک سایت در تلگرام، اینجا کلیک کنیدt_logo

فرمت کتاب فرمت کتاب : PDF
Admin : دوستان عزیزی که قصد خوندن رمان اسطوره رو توی موبایلشون دارن میتونن با دانلود اپلیکیشن های پی دی اف خوان ، خیلی راحت از کتاب های فرمت پی دی اف استفاده کنند .
(رمان به صورت اسکن شده از کتاب هست )

دریافت رمان اسطوره دانلود رمان اسطوره با فرمت PD

بخشی از متن رمان اسطوره:
 
پیک درنای با حالتی عصبی بیرون درهای بزرگ تالار فرمانروایی که توسط دو نگهبان نادیر محافظت می شود، منتظر بود. نگهبان ها به رو به رو خیره شده بودند، چشمان کشیده و اریب آنها به نشان عقاب برنزی نصب شده بر روی در چوبی تیره رنگ، دوخته شده بود.
لبان خشک خود را با زبان خشکش لیسید و شنل بنفش رنگش را بر روی شانه های استخوانی اش مرتب کرد. آن روز در اتاق شورا، در درنان، در فاصله ی نهصد کیلومتری سمت جنوب، هنگامی که آبالاین از او خواست که این ماموریت مهم و حساس را به عهده بگیرد، با چه اطمینان و اتکا به نفسی ماموریت را پذیرفته بود. ماموریت سفر به گلگوتیر و گرفتن تایید و تصویب عهدنامه ای با اولریک، ارباب قبایل نادیر. در گذشته، بارتلوس در تهیه ی پیش نویس عهدنامه کمک کرده بود و دوبار هم در هنگام مذاکره در واگریای غربی و در سمت جنوب در ماشراپور حضور داشت. تمام مردم ارزش و اهمیت تجارت و لزوم احتراز از اقداماتی مخرب و هزینه بر همچون جنگ را به خوبی می دانستند. به یقین اولریک هم از این قاعده مستثنی نبود. درست است که ملل دشت شمالی را مورد یورش و چپاول قرار داده بود، اما باید به یاد داشت که شمالی ها هم در طول قرن ها با گرفتن خراج و مورد حمله و غارت قرار دادن این مردم، خون آن ها را مکیده بودند؛ ملل دشت شمالی خود بذر نابودی خویش را کاشته بودند.