رمان زنانه یا مادرانه
خلاصه رمان زنانه یا مادرانه :برای مادر بودن ، زن بودن الزامیست ... داستان مادری که زن بودنو یاد نگرفته ...
طبق معمول البرز چیزی میپراند تا آن دو ریسه بروند.داشت وارد هجده سالگی اش میشد اما هنوز لوده بود. به قول دنا کودک درونشن بسیار فعال بود.ستاره نیم نگاهی از درگاه آشپزخانه به جمع سه نفری شان انداخت ونتواست لبخند نزند.دنا موهای کوتاهش را بالا برده بود هومن هم با دقت روی پیشانی سفیدش باماژیک تتو چیزی مینوشت.