رمان هدف برتر
رمان هدف برتر از هما پور اصفهانی و مهدی مهری
یک روزهایی دلت از همه گرفته، از آدم ها که هیچ، دلت از آسمان ابری هم گرفته! از زمین خاکی هم گرفته، دلت با همه سر جنگ دارد و آن وقت هاست که دلت می خواهد حتما دق و دلیات را سر کسی خالی کنی. میگردی میگردی و بالاخره پیدا میکنی همان دیوار کوتاه تر از همه را تا همه ناراحتیات را سرش خالی کنی و بعد با خیال آسوده پا روی پا بیندازی و لیوان خنک موهیتو ات را بین انگشتانت فشار بدهی و با لذت سر بکشی! گاهی اما ... زندگی برایت خوابی دیده که در خواب هم نمیتوانستی تصورش کنی. همان وقتی که داشتی میچرخیدی و میچرخیدی تا دیوار کوتاهت را پیدا کنی، زندگی کسی را سر راهت قرار میدهد که قرار است همه معادله هایت را به هم بریزت و به آشفته حالیت لبخند بزند. تو با دیدنش فکر میکنی، این همان دیوار کوتاه است. بدون اینکه خبر داشته باشی، خودت هم قرار است نقش دیوار کوتاه را برای او بازی کنی. زندگی، هر دو نفرتان را به بازی گرفته. جالب است نه؟ بچرخ و بچرخانش. شاید یک جایی روی خوشی هم دیدی. شاید یک جایی جرعه ای آرامش هم نصیبتان شد. شاید قرار است این بار در کنار او لیوان موهیتو را به دست بگیری و پا روی پا بیندازی و با آرامش خیال بنوشی. همیشه به دنبال انتقام نباش، گاهی هم به دنبال پیدا کردن لذتی باش که آرامشش به آرامش بعد از انتقام میچربد. آری دوست من، گاهی آرامش در جای دیگریست.
دوستان عزیز بزودی ادامه رمان هدف برتر در تک سایت منتشر خواهد شد .