رمان دختری که من باشم نوشته ی نیلوفر72

دختری-که-من-باشم

 
نام کتابنام کتاب :رمان دختری که من باشم
نام نویسنده نام نویسنده : نیلوفر72
حجم حجم : 3.5MB
خلاصه داستانخلاصه داستان:
من دیـــوانه ی آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی… و محکم در آغوشم بگیــری … و شیطنت وار ببوسیم … و من نگذارم… عشق من … بوسه با لـــجبازی، بیشتر می چسبـــد!!! …

t_logoکانال تک سایت در تلگرام، اینجا کلیک کنیدt_logo

فرمت کتاب فرمت کتاب : PDF
Admin : دوستان عزیزی که قصد خوندن رمان دختری که من باشم رو توی موبایلشون دارن میتونن با دانلود اپلیکیشن های پی دی اف خوان ، خیلی راحت از کتاب های فرمت پی دی اف استفاده کنند .
دریافت رمان دختری که من باشم دانلود رمان دختری که من باشم با فرمت PDF
بخشی از متن رمان دختری که من باشم:
با صدای زنگ ساعت از خواب بیدارشدم
پتو رو زدم کنار رو تخت نشستم به مخم فشار اوردم که چرا من الان ساعت گذاشته بودم ...اهان میخواستم اون نقشه ام رو اجرا کنم ...رفتم دستشویی صورتم رو شستم دیشب تا نصفه شب داشتم فیلم میدیدم برای همین چشم هام باد کرده بوداونم چه فیلمی تا صبح خواب های زشت دیدم ...یه مانتوی سرمه ای پوشیدم من نمیدونم درد شون برای چیه نمیذارن ادم تو دانشگاه مانتوی روشن بپوشه ....حاضر که شدم رفتم جلوی میز توالت ....یه خط چشم نازک کشیدم با ریمل همین ..لب هام به اندازه ی کافی سرخ بود ...
عین میمون از نرده های پله سر خوردم رفتم طبقه ی پایین ..مامان و بابا تو اشپزخونه بودن داشتند صبحونه میخوردند ...با صدای بلندی بهش سلام کردم که یه متر پریدن ...
- اخه بابا جون مگه تو مرض داری این طوری سلام میدی ؟ سکته کردم ...
- نترس بابا شما تا نوه ی من رو نبینید سکته نمیکنید .... البته هر وقت خواستید سکته کنید قبلش به من بگید من لباس مشکی بخرم ...مامان شما هم همین طور ها
من عاشق مامان بابام ام برای همین همیشه با هاشون شوخی میکنم ...مامان زد تو صورتش ..
- ساحل خجالت نمیکشی این حرف ها چیه ...
رفتم جلو صورت مامان رو بوس کردم ..
- الهی قربونت برم شوخی کردم ...
- خیله خوب ... ولم کن صورتم رو قرمز کردی ....
- مامان من که رژ نزدم .. دریا کجاست ؟ باز رفته نامزد بازی خجالت نمیکشه حالا اگه من بودم عمرا میذاشتید با طرف تا سر خیابون برم ....
منبع