رمان قتل کیارش از مژگان زارع

نام کتابنام کتاب : قتل کیارش
نام نویسنده نام نویسنده : مژگان زارع
حجم حجم : 10MG
خلاصه داستانخلاصه داستان:یک قتل ، در یک میهمانی .. کیارش دولتشاه به قتل رسید .. تمام شواهد و مدارک بر علیه دختر نگهبان خانه است و نشان دهنده این است که او کیارش را به قتل رسانده .. هرچند واقعیت این نیست...

[qs] دانلود رمان خوشبختی های کوچک از مژگان زارع[/qs]

 

 pdf دانلود رمان قتل کیارش با فرمت PDF

 epub دانلود رمان قتل کیارش با فرمت ePUB

apk دانلود رمان قتل کیارش با فرمت APK

 
قسمتی از متن رمان قتل کیارش از مژگان زارع :
پرونده را انداختم داخل کشو. خسته بودم. باید کمی می خوابیدم و بعد هم یک جوری انوری را پیدا می کردم. داخلی رفعت را گرفتم: یه تاکسی بگیرید واسه هتل لالهتازه یادم به مندلی افتاد. چطوری باید بهش خبر می دادم حال فندق خوب است؟رمان قتل کیارش
****
دوباره رفت توی جلد آدم های بدبخت: همش رو پس میدم فقط نگذارید من رو بکشنهم من و هم علیرضا سر بلند کردیم. قضیه داشت پیچیده می شد. اول زویا فرهمند و نامزدش و حالا مرتضوی؟ گفتم: چرا فکر می کنی قراره شما رو بکشند؟تقریباً داشت گریه اش می گرفت. با صدای لرزان گفت: خود صاحب طرح گم و گور شده.رمان قتل کیارش
****
تا بخواهند چیزی بگویند در را هل دادم و وارد شدم. آنای عوضی. کار او بود. عصبی از لابی رد شدم و دکمه آسانسور را زدم. همایون برایم پیامک زده بود: باید بریم ملاقات حشمتموبایل را سراندم داخل جیبم و سوار آسانسور شدم. صورتم خیلی خسته و درهم بود. درست مثل صورت فندق. با آن ابروهای نامرتب، رنگ و روی پریده و جثه لاغر.رمان قتل کیارش
****
لحنش نگران و مضطرب بود. بهش بگویم؟ نه! بیشتر نگران می شود. نمی خواستم مندلی خونم را مباح کند. آرام گفتم: دلم برات تنگ شدهساکت ماند. حالا من هم نگران بودم. این سکوت نگرانم می کرد. عصبی ام می کرد. باز شک کرده بود؟ دو دل بود؟ می خواست توی حاشیه امن بابا و مامانش بماند و جوانی کند؟ عصبی بودم. جدی گفتم: یه سری وسایل داری ... اونجا ...- کتابام
رمان قتل کیارش
 
"دوستان توجه کنید متون قسمتی از متن رمان به صورت کاملا اتفاقی از رمان انتخاب میشود و متون منتخب نویسنده رمان نیست"

رمان قتل کیارش از مژگان زارع