دانلود رمان کمی تاریکتر

رمان کمی تاریک تر

نام کتاب :‌رمان کمی تاریکتر

نویسنده : *دنیا*

رمان عاشقانه ایرانی نوشته دنیا .

خلاصه رمان کمی تاریکتر :
کمی تاریک تر!
باز هم قصه قصه ی یک دختر است.
دختری معمولی که مثل همه ی آدم ها گاهی قصه اش غصه می شود.
کمی تاریک تر قصه ی زندگی ست. کمی تاریک تر شاید قصه ی غصه های افراست...
قصه ی تصمیماتی ست که مسیر زندگی اش را بالا و پایین می کند.
تصمیمات سفید، خاکستری و گاهی شاید سیاه!
سیاهی که خودش نخواسته و سرنوشت او را گرفتارش کرده.

تمام قسمت های رمان کمی تاریک تر


افرا دختری که شاید اوج آرزویش ساختن یک زندگی معمولی برای خودش باشد.
درگیر خیال و رویا نیست با داشته ها و نداشته هایش کنار آمده و فقط می خواهد چند صباحی که خدا برایش مقدر کرده،
همین معمولی را خوب زندگی کند.

نه درگیر بلند پروازیست، نه در گیر آرزوهای دور و دراز...
او فقط یک زندگی می خواهد که آخرش به یک "خب که چیِ" ناقابل نرسد.

افرا درگیر هیاهوی زندگی امروز نیست. شهزاده ی سوار بر اسب سفید هم نمی خواهد. حتی عشق آنچنانی و افسانه ای هم نمی خواهد. کمی تعهد و دوست داشتن شاید...
او فقط یک زندگی معمولی می خواهد.

حال شاید کمی، خیلی کم، متفاوت از زندگی پدر و مادرش.
افرا دوست دارد طوری زندگی کند که روزمرگی هایش همیشه به رنگ خاکستری عادات نباشند تا شود مادرش که دمادم آه می کشد و همیشه ناراضی ست و پدرش که اوج خوشی اش چرتی می شود که کنار سفره نهار از فرط خستگی تمام هوشیاری اش را به خوابی ناخواسته دعوت می کند.

افرا چیز زیادی از زندگی نمی خواهد. شاید فقط اینکه کمی خاکستری معمولی زندگی اش را به سوی سفیدی ها سوق دهد.
او فقط یک خاکستری شفاف می خواهد.
اما مگر می شود جایی گوشه ای از این کره ی خاکی جزئی کوچک از کائنات به آینده ای که برای خود در سر دارد، لحظه ای فکر کند و سرنوشت بازی هایش را از سر نگیرد؟


افرا به معنی زیبایی با مفهوم ستایشکردن.

نظر ثمین:
افرا اگه قرار بود چیزژ به خانواده ها نگه پس چرا اصلا گفت!خب اگه دلیل اصلی رو ندونن که سعی میکنند میونه رو بگیرن خب اینم میشه همونی که کیهان میخواد؟!به نظرم اگه تو گفتن راخت نیست حرفهاشو بنویسه و برای پدرش بفرسته والا
کیهانم که لب از لب وا نمیکنه فقط میگه بهم فرصت بدین و اینا
البته نصف حرفش معلوم شد اینکه پدره افرا فهمید قضیه به گذشته کیهان مربوطه که چیزی ازش پنهون کردن !ولی با این همه من بازم فکر کنم اگه بدونن چی شده مامانش زیاد براش مهم نیست چون میگه قبلنا بوده و کسی اطلاع نداشته در ضمن صوری بوده وس زیاد مهم نیس
ولی نکته اینه ازاد این وسط نمیشه ماجراشو چه جوری بیان کرد !خدایی سخته من خودم از بابا یه چیزی بخوام هزار بار میمرمو زنده میشم خیلی سخته بایستی جلو خانوادت بگی منو کسی میخواسته و چون شوهر خواهرش اونو مسبب جداییش دونسته اومده خواستگاری من برای سوزوندنه هم خواهره هم خاطرخواهه !خب این سخته دیگه واسه یه دختر

اگه کیهان مرد باشه میاد جلو خودش به همه میگه اصل قضیه فکر کنم این کارش هر چند سخت ولی باعث میشه دوشی از روی افرا برداره و این کارش یه جبرانی برای این همه اذیت شدناش باشه !قدم اول جبران اینه اشتباهتو بپذیری اگه پذیرفتی پس نباس از گفتنش فراری باشی

خیلی دوس داشتم افرا و کیهان با هم باشن و عکس العمل رها رو ببینم آخ یعنی سکته میکنه بفهمه کیهان بخشیده شده هاا
و فکر نکنم تا اخر این کنه ول نکنه زندگی کیهان رو به نظرم کیهان به جای محکوم کردنه افرا به اننقام بره یقه رها رو بگیره !
فدات دنیا جان مرسی