شخصیت پردازی رمان

http://bayanbox.ir/view/871749453476994896/nevisandegi.jpg

قسمت جدید آموزش نویسندگی رو برای شما بازدید کنندگان عزیز فور رمان آمده کردیم .

این قسمت شامل آموزش های ویژه ای هست که مطمئنا کارساز و به درد بخوره . پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید .

آموزش های این بخش شامل:

نکات مهم قبل از نوشتن

چه زمانی رمان بنویسیم؟

طرح رمان چیست؟

شخصیت پردازی رمان

میدونی که راه صد ساله رو یه شبه نمیتونی بری ،حداقل چندتا رمان ابتدایی و داستان کوتاه لازمه تا میزان پختگی قلمت دستت بیاد.

برا تجربه کسب کردن هیچ وقت نترس،اگه میخوای داستان آبکی و الکی بنویسی که راحته،ولی برای یه داستان خوب و قوی که سال ها تو ذهن بمونه چند ماه یا حتی یکی دوسالم لازمه‌.

رمان چیزی نیست که بگی من تو هر روز سه صفحه مینویسم و توی صد روز سیصد صفحه، با این طرز فکر نمیتونی بنویسی چون خودتو محدود میکنی و محدودیت برای ذهن یه نویسنده سمه.

افکارت باید آزاد باشه،یه نویسنده ممکنه پنجاه صفحه بنویسه بعدش با یه جرقه از یه ایده ی بهتر همه ی اون پنجاه صفحه رو دور بریزه و دوباره شروع کنه،یه عاملی که باید حتما در مورد نویسندگی رعایت کنین..

اینه که نظم و برنامه ریزی داشته باشین..نه اینکه خودتو ملزم کنی که حتما چند صفحه بنویسی،بلکه به این معنی که یه زمان خاصی از شبانه روز رو به نوشتن اختصاص بده تا در طول روز ایده هات به ذهنت برسن و مثلا شب رو داستان پیادشون کنی.

اگه هرروز یه ساعت خاصی داشته باشی و حتی شده دوسه خط هم بنویسی بازم خوبه اینجوری ذهنت همیشه درگیر میمونه و توی ناخودآگاهت بهش فکر میکنی..

نوشتنو یه جزء ثابت تو برنامت بزار،هردمبیلی و تفریحی نوشتن هیچ وقت ادمو نویسنده نمیکنه،برای نوشتن خیلی باید وقت بزاری،پیوسته بنویس فقط برای روزای تعطیل نزارش...

هرجا وقت ازاد یا مرده داشتی بنویس،توی اتوبوس و تو دانشگاه یا هرجای دیگه بهش فک کن بزار همرات باشه شاید خواستی اصلاحش کنی.
قدم بعدی که باید بهش توجه کنین..اینه که قبل از شروع نوشتنتون طرح کلی اونو بریزین.. فرض کنیم شما نشستین توی تاکسی یا اتوبوس مثلا یه آهنگ از مرتضی پاشایی دارین گوش میدین خیلی هم دپرسین..

افکارتون هم پراکندس.. یهو یه چیزی مثل برق از ذهنتون میگذره برای مثال زندگی همین خواننده،از قضا به نوشتنم علاقه دارین ولی تاحالا ننوشتین.. میرین خونه یه دفتر میارین یا همون گوشی یا لپ تاپ شروع به نوشتن میکنین..((فلانی از خواب بیدار شد اینکارو کرد صبونه خورد حالش بد شد رفت دکتر فهمید سرطان داره و..)) دیگه همین!؟؟؟؟ پس بقیش چی؟؟

هیچی دیگه نمیدونم چی بنویسم.. اصن میرم سراغ یه موضوع دیگه.. یا نه اصلن من استعدادشو ندارم.. آخه دختر خوب اینجوری که نمیشه پرید تو یه کار.. کی گفته تو استعداد نداری.. گوش کن و به حرفام فک کن
میدونی مشکل تو چیه...تو باید قبل ازینکه ایده تو تبدیل به داستان میکردی.. طرح اصلی رو روی کاغذ پیاده میکردی...خب حالا باید بفهمیم طرح کلی چی هست...
من مطالب زیادی از تعاریف طرح کلی خوندم که استنباط خودم و اون چیزی که ممکنه به دردتون بخوره رو به زبون ساده میگم..طرح کلی مجموعه ای از اتفاقاتیه که در طول داستان باید بیفته،هر طرح شامل سه بخشه آغاز ،میانه ،پایان.

.برای هر بخش اتفاقات اصلیشو بنویس ..برای بخش اغاز که بیشتر مقدمه چینیه بخش دوم که اوج گیری و پیچیده ترین حالت رمانه و قسمت پایانی که گره ها باز میشن و سرنوشت شخصیت ها هستش ...

توی طرح اصلی فقط اتفاقای اصلی و خیلی مهمو بنویس به جزییات اصلا توجه نکن..هرکدوم از اتفاقات طرح اصلی جزء مهمی از رمانه اگه حذف شه به داستان لطمه وارد میشه چون کل اتفاقات اصلی بهم مرتبط میشن و توی یه سری زمانی و پشت سرهم اتفاق میفتن هرچی پیچیدگی و گره افکنی بیشتر باشه داستان قوی تره...

اتفاقات اصلی خودشون شامل چندین اتفاق کوچیک و بزرگ میشن که همون طرح های فرعی هستن...طرح چندتا ویژگی داره اول اینکه زمان نوشتن طرح همیشه زمان حاله..به صورت سوم شخص گفته میشه..

اتفاقا پست سر هم گفته میشن...به جزییات توجه نمیشه..تو موقع نوشتن طرح اصلا به اینکه چجوری تو متن بیاریش توجه نکن..واسه خودت زمان بندی بزار واسه اتفاقایی که مینویسی و قراره تو رمانت اتفاق بیفته تاریخ بزن بگو چندم این اتفاق واسه کدوم شخصیت میفته ..

اینجوری گیج نمیشی ،فصل هارو هم قاطی نمیکنی مثلا مورد داشتیم یارو تو تابستون بوده اتفاقای رمانش، یهو دختره با یه پالتو زده بیرون،بعدم از شدت سرما تب کرده 😂خلاصه یه طرح خوب یه رمان خوب رو به دنبال داره..

طرح رمان پنجاه درصده رمانه..
این مرحله قبل از نوشتن طرحه ،اول انتخاب کنین چه نوع رمانی میخواین بنویسین ..رمان جدی یا سرگرم کننده..جملات ادبی زیاد داشته باشه..طنز داشته باشه ،صرفا خنده دار بدون پرداختن به مسئله ی دیگه ای..

ترسناک در مورد مسایل ماورایی باشه،مسایل مربوط به جنگ باشه..پلیسی و هیجانی باشه،((جدیدا هم که سبک کل کل دار و همخونه ای مد شده بود،که اونقدر از این سبک تکرار شده که فقط سرگرم کننده س و درون مایه ی خاصی نداره،پیشنهاد میکنم سراغ این جور رمان ها نرین..چون به عنوان یه نویسنده ی ناتوان شناخته میشین و شکست میخورین)..

.رمانتونو همونطور که دلتون میخاد بنویسین،به چاپ اثر و خواننده های احتمالی هم فک نکنین..سبک و نوشتن یه نویسنده ی معروف رو مبنای کار خودتون قرار ندین..سبک و شیوه طی گذشت سال ها به دست میاد..

بعد ازینکه فهمیدین چه سبکی میخواین بنویسین،باید برین سراغ موضوع رمان،موضوع رمان لزوما یه چیز خیلی خاص نیست ،مهم اینه که خلاقیت توش داشته باشی،نشین تو خونه همش فکر کن ..

باید بری تو اجتماع باید بین مردم باشی ،باهاشون هم کلام بشی..رمانایی که نزدیک به موضوعته رو بخونی ..مثلا سبک جنایی میخوای بنویسی،باید بری رمانای خوب جنایی رو بخونی ..

ببینی چه توصیفایی داره بیشتر از چه افعالی استفاده کرده و... و یه چیز دیگه تو باید عاشق موضوع رمانت باشی خودت ازش دلزده نشی....برای انتخاب موضوع میتونی صفحه حوادث یا مجلاتو بخونی..

یا تو اینترنت دنبال چیزای جالب بگردی...بعد ازینکه موضوعتو انتخاب کردی و در موردش اطلاعاتتو به دست اووردی کار نوشتنت شروع میشه..اما نه نوشتن رمان، هنوز کار داری..
شخصیت پردازی:
قبل از شروع نوشتن رمان باید حتما شخصیت های داستانو تا حد کفایت انتخاب کنی..حداقل دوتا شخصیت تو داستان داریم،قهرمان مرد و قهرمان زن..و این دوتا تو کل داستان رو همدیگه تاثیر دارن،وقتی که شخصیت هارو انتخاب کردی حالا لازمه که در مورد سن ،ویژگی های شخصیتی و...

تصمیم بگیری،که اینا متناسب با موضوعته،برای هر شخصیت یه شناسنامه ی خاص درست کن،در مورد هرچی که لازمه و به کارت میاد راجع به اون شخصیت توش بنویس..

خب بریم سراغ چند تا مورد اولیش سنه،سن:رفتارای مناسب سنی تو شخصیت پردازی خیلی مهمه،مثلا اگه شخصیت زن رو تو سن نوجوونیش در نظر میگیری باید بدونی که عکس العملش نسبت به موقعیتا متفاوته با وقتی که سی سالشه..

یا اگه سن قهرمان مرد رو تو سن بیست سالگی در نظر میگیری نباید خیلی پولدار و با نفوذ نشونش بدی ،مگه اینکه ارث رسیده باشه بهش،و اگه تو سی سالگی در نظرش میگیری،نباید رفتارای بچگانه داشته باشه و باید خیلی معقول تر باشه کاراش


مورد بعدی ویژگی های شخصیتی:باید برای شخصیتای اصلیت یه ویژگی های برجسته ای در نظر بگیری تا نسبت به بقیه شخصیتا ممتاز بشن،تو داستان ویژگی های شخصیتی از روی رفتارها یا دیالوگا مشخص میشه،برای مثال یه شخص درون گرا تو محیط اجتماعی خجالتیه،زیاد حرف نمیزنه،از اجتماع دوری میکنه،و شخص برون گرا برعکسه ..


یا مثلا یه زن رمانتیکه،مهربونه،عاشقه،خونگرمه،جذابه


یا مرد،قاطعه،مهربونه،قدرتمنده،خوش تیپه،نجیبه و ... به طور معمول باید شخصیتای متنوع و متعددی رو تو داستانتون داشته باشین.

خصوصیات دیگه ای هم میشه گفت مثلا زن لجوجه،سرسخته،به نصیحت دیگران گوش نمیده،یا قهرمان مرد خیلی دروغ گوئه،یادت نره هر ادمی با بغل دستیش فرق داره،همه که مهربون نیستن یا عاشق یا حسود و...هرکی یه اخلاقای خاصی برا خودش داره.
#ادامه_دارد