آموزش رمان نویسی

قسمت جدید آموزش نویسندگی رو برای شما بازدید کنندگان عزیز فور رمان آمده کردیم .


بین زبان نویسنده ( یا روای) و موضوع رمان باید تناسب باشد. مثلا بسیاری از نویسندگان برای آنکه بتوانند رمان های تاریخی بنویسند و به گونه ای رمان خود را واقعی جلوه دهند از زبانی کلاسیک, فخیم و به اصطلاح کتابی استفاده می کنند. حتی در هنگام نوشتن دیالوگ بین دو شخصیت هم همان زبان کتابی و کلاسیک را به کار می برد و اصطلاحات و کلماتی استفاده می کند که در آن دوره تاریخی کاربردداشته.

آلما پرسیده است: « با عرض سلام من 13 سال دارم و در رمان نویسی تازه کار هستم میخواستم بپرسم چگونه میتوانم در رمان خود کلمات سنگینی یا ادبی بکار ببرم چون که من با اینجور کلمات آشنایتی ندارم ممنون میشم جواب بدید».

پیش از جواب دادن به این سوال باید سوال دیگری از خود بپرسیم: آیا حتما و باید در یک رمان از کلمات سنگین, ادیبانه, شاعرانه و ... استفاده کنیم؟

مقدمه اول

رمان درباره ی انسان ها و روابط بین آنهاست. زبانی که با آن رمان را روایت می کنیم باید متناسب با این دو مقوله باشد. یعنی :

1. بین زبان نویسنده ( یا روای) و موضوع رمان باید تناسب باشد. مثلا بسیاری از نویسندگان برای آنکه بتوانند رمان های تاریخی بنویسند و به گونه ای رمان خود را واقعی جلوه دهند از زبانی کلاسیک, فخیم و به اصطلاح کتابی استفاده می کنند. حتی در هنگام نوشتن دیالوگ بین دو شخصیت هم همان زبان کتابی و کلاسیک را به کار می برد و اصطلاحات و کلماتی استفاده می کند که در آن دوره تاریخی کاربردداشته.

مثلا می نویسند:  رخصت دهید شما را تا آستانه ی در همراهی کنم. 

و نمی نویسند: اجازه بده تا دم در باهات بیام.  

می بینید که هم نوع کلماتی که انتخاب شده و هم شکل کلمات متفاوت هست. (رخصت : اجازه) (با شما: باهات) (آستانه: دم در) (بیایم: بیام)

گذشته از این انتخاب نوع کلمات نوع رابطه ی بین دو نفر را هم نشان می دهد. به احتمال زیاد نوع رابطه در دیالوگ اول رابطه ای رسمی  و تشریفاتی اما در دیالوگ دوم نوع رابطه خودمانی و دوستانه هست.

 طبیعتا نویسنده ای که از دوره ی معاصر می نویسند تلاش می کند زبانش در عین حال که استحکامش را حفظ می کند به زبان روزمره ی مردم نزدیک باشد. از اصطلاحات و تکیه کلامهای دوره ی خود استفاده می کند و این مسئله را هم در زبان کلی روایت و هم در دیالوگ های مابین شخصیت ها در نظر می گیرد.

 

2. بین شخصیت و زبان او باید تناسب باشد. یک پیرمرد روستایی کشاورز 60 ساله مثل یک مرد مکانیک شهری 35 ساله صحبت نمی کند. این دو در بستر زبان فارسی صحبت می کنند اما اولی متناسب با شخصیتش و شرایطی که در آن زندگی کرده و دومی هم متناسب با طبقه اجتماعی, سطح تحصیلات و جنسیت و محیط خانواده و ... کلمات مورد نظرشان را برای بیان منظورشان به کار می برند. شاید در زبان پیرمرد کشاورز بیشتر با کلماتی مواجه باشیم که ارتباط با محیط زندگی روستایی او دارد. این پیرمرد ممکن است حافظه خوبی هم داشته باشد و مدام از ضرب المثل های کهن استفاده بکند. لحن و بیان شیرین و لطیفی داشته باشد. مرد مکانیک شهری هم متناسب باش شخصیتش و محیطی که در آن رشد یافته.

مقدمه دوم

منظور از کلمات ادبی سنگین و ادیبانه چیست؟

گاهی منظور از کلمات ادیبانه استفاده از کلمات شاعرانه هست. یا به کار بردن تعابیر شعری و استفاده از تشبیهات و همچنین ایجاد لحن و فضای شاعرانه در نوشته.

 و گاهی منظور کلماتی که کمتر در زبان روزمره از آنها استفاده می کنیم و بیشتر در محیط های رسمی یا آکادمیک به کار می رود. در این منظور ما بیشتر به نوع کلمه نظر داریم. مثل همان رخصت و اجازه. 

گاهی هم منظور از کلمات سنگین و ادیبانه کتابی  نوشتن کلمات هست. یعنی منظورمان شکل کلمات هست.  در حالت کتابی ما کلمات را نمی شکنیم و آنها را به همان شکل رسمی و ثبت شده ی شان در لغت نامه ها به کار می بریم. اما در حالت محاوره ای همانطور که همه تجربه اش را داریم برای راحت چرخیدندر دهان و سرعت دادن به حرف هایمان برخی کلمات را می شکنیم.

مثلا: 

کتابی=  بیا برویم به خانه. امروز برایت قورمه سبزی پخته ام.

محاوره= بیا بریم خونه. امرو برات قورمه سبزی پختم.

حال که این دو مسئله ی اساسی تشریح شد می پردازم به بخش پایانی.

همانطور که می بینید در انتخاب نوع زبان برای نوشتن رمان مسائل متعددی دخیل هست. انتخاب زبان خودش را در نثر و نوع کلمات و شکل کلمات  نشان می دهد. و می توانیم به طور خلاصه آن را دو بخش کنیم:

1. زبان کتابی و رسمی.

2. زبان محاوره و روزمره.

 با اندکی اغماض می توانیم نوع زبان در یک رمان را به دو سطح تقلیل بدهیم.

1. زبان راوی: کسی که دارد داستان را روایت می کند.

2. زبان شخصیت ها: دیالوگ هایی که شخصیت ها رد و بدل می کنند و یا واگویه های ذهنی که هر شخصیت با خودش دارد.

در انتخاب نوع زبان برای هر کدام از این دو سطح باید حتما این نکات را در نظر داشته باشیم.

1. زبان انتخابی برای راوی باید متناسب با موضوع و حال و هوای رمان باشد.

2. زبان انتخابی برای شخصیت ها باید متناسب با ویژگی های درونی آنها مانند: جنسیت, سن, طبقه اجتماعی, محیط زندگی, تحصیلات و دوره ای که در آن زندگی می کنند باشد.

در معمول ترین شکل آن معمولا نویسندگان برای زبان راوی یک زبان شسته رفته کتابی انتخاب می کنند. این زبان نه آنقدر سنگین و ادیبانه هست که با زمانه ی زندگی شخصیت ها همخوانی نداشته باشد و نه آنقدر عامیانه و دم دستی که حالت ادبی خود را از دست بدهد. برای زبان شخصیت ها هم معمولا از زبان محاوره ای استفاده می کنند که شکل کلمات در عین حال که حالت طبیعی گفتگوها روزمره را می رساند, آنهمه هم نشکسته باشد که کسی چیزی از آن متوجه نشود. نکته ای که گفته شد چیزی هست که در حال حاضر میان بسیاری از نویسندگان جدی مرسوم هست و چیزی نیست که قانون و یا قاعده باشد. ای بسا که نویسندگانی هم باشند که با توجه به شرایط رمان شان راه و روش دیگری در پیش بگیرند. مثلا هم زبان راوی و هم زبان شخصیت ها را به شکل کتابی پیش ببرند. یا زبان راوی و زبان شخصیت ها هر دو محاوره ای باشد.

لازم هست یادآوری بکنم که کتابی یا محاوره ای نوشتن فقط نشکستن یا شکستن کلمات نیست. بلکه نوع کلمات و اصطلاحاتی که انتخاب می شود هم می تواند موثر باشد. یعنی می توانیم محاوره ای بنویسم اما شکل کتابی کلمات را هم رعایت بکنیم. این زمانی می تواند اتفاق بیافتد که لحن محاوره را با انتخاب نوع کلمات در نوشته ایجاد بکنیم.

متاسفانه نویسنده های نوقلم و کسانی که در فضای مجازی فعالیت می کنند در محاوره ای نوشتن بسیار افراط می کنند. طوری که نوشته ی شان از هر گونه ظرافت و فخامتی دور می شود و ما با یک نوشته دم دستی و سطحی مواجه می شویم.

و اما پاسخ نهایی به سوال آلمای گرامی.

نویسندگان باید دامنه ی لغات بسیار وسیعی داشته باشند. و این به دست نمی آید مگر با مطالعه ی بسیار. مطالعه ی کتاب. هم کتاب های ادبی و هم سایر کتب. تا زمانی که به صورت پیوسته متون عالی را نخوانیم لغت جدیدی به دایره ی واژگانی ما افزوده نمی شود. برای این منظور باید برویم به سراغ نویسندگانی که پاکیزه و صحیح نوشتن دغدغه ی شان بوده و نثرشان در خور توجه هست. 

1. متون کهن: حتما باید آثار کلاسیک فارسی خوانده شود. اشعار و حکایات. متون تاریخی , سفرنامه ها و زندگی نامه ها. شاعران و حکایت پردازان بزرگی همچون حافظ و سعدی و مولوی و کسانی همچون بیهقی.

2. متون معاصر: رمان ها و داستان های کوتاه نویسندگان شاخص: صادق هدایت, چوبک, بهرام صادقی, هوشنگ گلشیری, محمود دولت آبادی, احمد محمود, اسماعیل فصیح, جلال آل احمد. بزرگ علوی,  محمد علی جمال زاده. رضا براهنی و ...  و از نویسندگان معاصرتر کسانی همچون ابوتراب خسروی, شهریارمندنی پور, محمدرضا صفدری, منیروروانی پور, رضا جولایی, شهرنوش پارسی پور. گلی ترقی و ...

بسیاری از نویسندگان نوجوان از آنجایی که در ابتدای آشنایی با رمان نوشته های نویسندگان آماتور در فضای مجازی را خوانده اند و ذهن شان به رمان هایی از جنس رمان های نودوهشتیا عادت کرده است برای همین در مواجه با آثار نویسندگان جدی و حرفه ای به مشکل بر میخورند. چون در نگاه اول این رمان ها را دور از رمان هایی که قبلتر خوانده اند می بینند و ای بسا نتوانند سریع ارتباط بر قرار بکنند.

و دیگر اینکه عموم رمان هایی که در فضای مجازی منتشر می شوند رمان های عاشقانه ی ساده ای هستند که با زبان محاوره ای روایت می شوند و از جنس گفتگوهای روزمره هستند. جدای از ضعف های بسیار زیاد این رمان ها به دلیل موضوع و زبان روایت مخاطب خیلی سریع با آنها ارتباط بر قرار می کند. هر چند بسیاری از این کارها حکم کالای یکبار مصرف را دارند و بعد ازیکبار خواندن دیگر چیزی برای دوباره خوانی ندارند.

بنابراین اگر نویسنده ی نوجوان و نوقلمی می خواهد به صورت اصولی به سراغ نویسندگی بیاید باید با خواندن کارهای خوب از نویسندگان درجه یک و حرفه ای شروع بکند و نه با آثار آماتوری و پیش پا افتاده.

نتیجه گیری:

همانطور که از توضیحات بر می آید هیچ بایدی و اجباری برای استفاده از کلمات سنگین و ادیبانه در رمان وجود ندارد. و نویسنده با توجه به مسائلی که شرح دادم باید نتیجه گیری بکند که از چه نوع زبانی و چه نوع کلماتی برای زبان راوی و زبان شخصیت ها استفاده بکند. گاهی ممکن است ضرورت داشته باشد و گاهی هم نه. و اینکه چه میزان کتابی و ادیبانه باشد و چه میزان محاوره ای و روزمره بستگی به نوع رمان و هدف نویسنده دارد.